گفتگو با محمد استاد محمدی رتبه یک ریاضی ۹۱
نوشته شده توسط : -----

قسمت اول

گفت‌وگوی اختصاصی با محمد استادمحمدی، رتبه یک کنکور ریاضی ۹۱ (قسمت اول)

همان‌طور که آقای استاد محمدی به دلیل المپیادی بودنش در سال‌های دوم و سوم دبیرستان و عقب ماندن از بقیه بچه‌ها مجبور شد برای موفقیت در کنکور دردسرهای زیادی بکشد، ما هم دردسرهای فراوانی برای گرفتن این مصاحبه داشتیم. چون این آقای درسخوان به شدت درگیر درس، کلاس و دانشگاه بود و به سختی می‌شد ایشان را پیدا کرد. خلاصه این‌ که با همه این مشقت‌ها الان گفت‌وگو با رتبه یک رشته ریاضی سال ۹۱ در برابر دیدگان شما قرار دارد، باشد که بهره لازم را از آن ببرید.

* آقای استادمحمدی! لطفاً خودتان را معرفی کنید و کمی از اتفاقی که قبل از سال کنکور برایتان افتاد، بگویید.

من متولد ۴ شهریورماه ۱۳۷۳ هستم و در مدرسه تیزهوشان کاشان درس خواندم. یک خواهر و یک برادر کوچک‌تر از خودم دارم و مادرم آموزگار کلاس سوم ابتدایی است. قبل از شرکت در کنکور به صورت جدی برای المپیاد کامپیوتر می‌خواندم تا اینکه سال سوم در مرحله دوم المپیاد قبول شدم و باید برای شرکت در آزمون مرحله سوم به تهران می‌آمدم. پدرم مرا به تهران آورد و خودش در راه بازگشت به کاشان تصادف کرد و متأسفانه فوت شد. بر اثر این حادثه قصد داشتم درس را رها کنم ولی صحبت‌های مادرم و آرامشی که برایم فراهم کرد، باعث شد بتوانم تمام تمرکزم را روی درس بگذارم. دقیقاً ۳ روز بعد از این حادثه به دلیل اینکه در مرحله سوم المپیاد هم قبول شده بودم باید در کلاس‌های دوره تابستانی که در تهران برگزار می‌شد، شرکت می‌کردم بنابراین مجدداً برای مدت 2 ماه به تهران آمدم و توانستم مدال نقره المپیاد کامپیوتر را کسب کنم.

* دقیقاً از چه زمانی مطالعات خود را برای کنکور کلید زدید؟

دقیقاً از اول مهرماه پیش‌دانشگاهی.

* این شروع دیرهنگام البته نسبت به کسانی که از تابستان مطالعات خود را آغاز کرده بودند، نگرانتان نمی‌کرد؟

اوایل بله ولی تنها نتیجه فکر کردن به این مسئله استرس و اضطراب بود بنابراین سعی کردم به این موضوع فکر نکنم، فقط تلاشم را افزایش دهم تا بتوانم عقب‌افتادگی‌هایم را جبران کنم.

* تنها به مطالعه دروس پیش‌دانشگاهی می‌پرداختید یا همزمان دروس پایه را نیز می‌خواندید؟

چون نتوانسته بودم در تابستان که بیشتر داوطلبان کنکور دروس پایه را می‌خوانند، این دروس را بخوانم از مهرماه مجبور بودم به صورت برابر، هم دروس پایه را بخوانم و هم پیش‌دانشگاهی را.

* آیا ترتیب خاصی برای مطالعه دروس سال دوم و سوم دبیرستان در نظر گرفته بودید؟

نه. دروس مربوط به نیمسال اول پیش‌دانشگاهی را به صورت کامل برای امتحانات دی‌ماه خواندم و به دلیل اینکه زمان نیمسال اول بیشتر است دروس پایه‌ای که در آن‌ها ضعف داشتم، انتخاب کردم، مانند دینی سال دوم، هندسه سال سوم و ... و دروس پایه‌ای که در آن‌ها قوی‌تر بودم را برای نیمسال دوم گذاشتم.

* معمولاً هفته‌ای چند ساعت درس می‌خواندید؟

اوایل که هنوز خیلی درگیر کنکور نشده بودم، هفته‌ای ۳۵ تا ۴۰ ساعت ولی بعد از امتحانات میان‌ترم نیمسال اول، هفته‌ای ۶۰ ساعت درس می‌خواندم. بعد از عید هم که وقت آزادم بیشتر بود، مطالعه‌ام به طور میانگین به هفته‌ای ۷۰ ساعت رسید. در کل میانگین میزان مطالعه‌ام در سال کنکور یعنی از اول مهرماه تا روز قبل از کنکور هفته‌ای ۴۵ ساعت بود.

* در آزمون‌های آزمایشی نیز شرکت می‌کردید؟

بله. به طور مرتب و کامل در آزمون‌های آزمایشی شرکت می‌کردم و چون ساعت مطالعه‌ام بالا بود می‌توانستم تمام سرفصل‌های در نظر گرفته شده برای هر آزمون را بخوانم و از این طریق عقب‌ماندگی‌هایم را جبران کنم.

* معمولاً رتبه‌تان در آزمون‌ها چند می‌شد؟

به طور میانگین رتبه‌ام ۷ یا ۸ بود. بهترین رتبه‌ام ۱ و بدترین آن‌ها ۲۸ بود.

تقریبا در همه درس‌ها خلاصه‌نویسی داشتم حتی در درس دینی که ممکن است خلاصه‌نویسی زیاد تاثیری نداشته باشد.

سعی می‌کردم این کار خیلی وقتم را نگیرد. خلاصه‌نویسی دروس ریاضی و فیزیک خیلی وقت‌گیر نیست چون می‌توان فرمول‌ها و نکات آن‌ها را در یک کاغذ خیلی کوچک نوشت.

بله. به طور مرتب و کامل در آزمون‌های آزمایشی شرکت می‌کردم و چون ساعت مطالعه‌ام بالا بود می‌توانستم تمام سرفصل‌های در نظر گرفته شده برای هر آزمون را بخوانم و از این طریق عقب‌ماندگی‌هایم را جبران کنم.

* معمولاً رتبه‌تان در آزمون‌ها چند می‌شد؟

به طور میانگین رتبه‌ام ۷ یا ۸ بود. بهترین رتبه‌ام ۱ و بدترین آن‌ها ۲۸ بود.

* آیا توانستید تا قبل از عید یک دور همه کتاب‌ها را بخوانید؟

من اعتقاد نداشتم که مطالعه همه کتاب‌ها باید تا قبل از عید تمام شود، زیرا اول اینکه به دلیل عقب‌افتادگی ۳ ماهه‌ام این کار امکان‌پذیر نبود و دوم اینکه دوست نداشتم با عجله درس‌ها را بخوانم بنابراین گذاشتم مطالعه دروس طبق روال عادی پیش برود و کتاب‌ها بر اساس برنامه‌ام تا آخر اردیبهشت‌ماه تمام شود.

* در دوران نوروز بیشتر برای چه دروسی وقت گذاشتید و چرا؟

دروس عمومی پایه. چون سال‌های دوم و سوم درگیر المپیاد بودم، فرصت زیادی برای پرداختن به دروس عمومی نداشتم و بیشتر تمرکزم روی دروس اختصاصی بود، به همین دلیل در این دروس کمی ضعف داشتم و مجبور شدم بخشی از دوران عید را که باید به مرور دروس نیمسال اول پیش‌دانشگاهی اختصاص می‌دادم، صرف دروس عمومی پایه کنم.

* آیا بعد از عید هم به مدرسه می‌رفتید؟

بله. کلاس‌های مدرسه تا هفته آخر اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شد، اما نسبت به قبل از عید سبک‌تر شده بود. مثلاً به جای روزی ۵ ساعت، روزی ۲ ساعت کلاس داشتیم.

* دوره جمع‌بندی را از چه زمانی شروع کردید؟

مطالعه دروسم دقیقاً تا آخرین روز اردیبهشت‌ماه ادامه داشت یعنی ۳۱ اردیبهشت زمانی بود که برای اولین بار کل درس‌هایم تمام شد. ۴، ۵ روز اول خرداد هم بیشتر وقتم صرف امتحانات پیش‌دانشگاهی شد و فکر می‌کنم دوران جمع‌بندی را از ۶ خردادماه شروع کردم.

طبق برنامه‌ای که برای دوران جمع‌بندی داشتم باید هر ۲ روز یک‌بار، یک کنکور داخل یا خارج از کشور ۵ سال اخیر را از کتاب « دور دنیا در ۴ ساعت» می‌زدم بنابراین در روزهای تعیین شده به یکی از اتاق‌های خانه می‌رفتم، روی صندلی‌ای شبیه به صندلی‌های حوزه آزمون می‌نشستم و با همان مداد، پاک‌کن و تراشی که قرار بود با خودم سر جلسه کنکور ببرم یکی از کنکورهایی که گفتم را پاسخ می‌دادم.

در این مدت شرایط مختلف را نیز امتحان می‌کردم مثلا یکبار می‌رفتم روبه‌روی کولر می‌نشستم، یکبار کولر را خاموش می‌کردم و در حالی که از شدت گرما خیس عرق شده بودم به سؤالات پاسخ می‌دادم تا برای همه شرایطی که ممکن است سر جلسه آزمون رخ دهد، آماده باشم.

* آیا در آزمون‌های جامع نیز شرکت می‌کردید؟

بله. طبق برنامه‌ام باید ۱۵ آزمون می‌دادم ولی من کلا ۱۰ کنکور نزده داشتم بنابراین برای چند آزمون این دوره از سؤالات آزمون‌های جامع گاج استفاده کردم البته ۱۰ کنکور برای داوطلبانی که هر ۳ روز یکبار آزمون می‌دهند، کافی است.

* آیا خلاصه‌نویسی هم داشتید؟

تقریبا در همه درس‌ها خلاصه‌نویسی داشتم حتی در درس دینی که ممکن است خلاصه‌نویسی زیاد تاثیری نداشته باشد. سعی می‌کردم این کار خیلی وقتم را نگیرد. خلاصه‌نویسی دروس ریاضی و فیزیک خیلی وقت‌گیر نیست چون می‌توان فرمول‌ها و نکات آن‌ها را در یک کاغذ خیلی کوچک نوشت.

* نسبت مطالعه و تست‌زنی‌تان به چه صورت بود؟

میزان تست‌زنی و مطالعه هر درس بستگی به نوع آن درس دارد. دروسی مانند دیفرانسیل بیشتر به تست‌زنی نیاز دارد تا مطالعه. بنابراین شاید ۸۵ تا ۹۰ درصد زمان این درس را صرف تست‌زنی آن می‌کردم که قابل مقایسه با زمان مطالعه آن نیست، اما برای مطالعه دروسی مانند دینی خیلی وقت می‌گذاشتم.

* آیا تست‌های هر درس را بلافاصله بعد از مطالعه آن درس می‌زدید؟

معمولا بین مطالعه و تست‌زنی دروس اختصاصی‌ام فاصله زیادی نبود، ولی تست دروس عمومی را حداقل ۷ یا ۸ ساعت بعد از مطالعه آن‌ها می‌زدم. روال تست‌زنی‌ام به این صورت بود که اگر می‌توانستم تستی را راحت بزنم دیگر سراغش نمی‌رفتم. اما اگر نمی‌توانستم یا آن تست یک نکته خاص داشت، آن را علامت می‌زدم تا دوباره مرورش کنم.

* میزان تفریحاتتان در سال کنکور تفاوتی با سال‌های قبل داشت؟

مطمئنا میزان تفریحات در سال کنکور باید نسبت به بقیه سال‌ها خیلی کمتر باشد، اما نباید به طور کلی تفریح را کنار گذاشت. مثلا سال‌های دوم و سوم دبیرستان هفته‌ای یک‌بار با بچه‌ها به فوتبال می‌رفتیم که سال کنکور ماهی یکبار شد. اما قطع نشد. البته باید خاطرنشان کنم بعد از عید کلا تفریحاتم را قطع کردم تا حدی که در ماه آخر به جز سر سفره ناهار و شام کسی مرا در خانه نمی‌دید.

* روش برنامه‌ریزیتان به چه صورت بود؟

برنامه‌ریزی بستگی به شخصیت هر فرد دارد. برنامه‌ریزی ساعتی برای من خوب نبود، چون احساس محدودیت می‌کردم و بازده درسی‌ام پایین می‌آمد. حتی این روش را امتحان کردم و دیدم فایده‌ای ندارد، اما همین روش ممکن است برای فرد دیگری مفید باشد و وی بتواند با این روش بازده لازم را از تلاش‌هایش بگیرد. در کل جمعه هر هفته یک دید کلی نسبت به هفته بعد داشتم و می‌دانستم هر روز باید چه کاری انجام دهم.

* چه توصیه‌ای به داوطلبان کنکور دارید؟

فرصت باقی‌مانده شاید مهم‌ترین زمان ۱۲ سال تحصیلیشان باشد. من ۳۰، ۴۰ درصد کارم را در ۲ ماه پایانی کنکور انجام دادم. پس سعی کنند از این فرصت نهایت استفاده را ببرند و به هیچ‌وجه روحیه‌شان را از دست ندهند.

ادامه دارد ...

مجله نیمکت گاج

 

قسمت دوم

 

قسمت دوم گفت‌ و گو با محمد استادمحمدی، رتبه يك كنكور رياضی ۹۱

 

در این قسمت از مصاحبه با آقای محمد استادمحمدی می‌خواهیم به نحوه مطالعه و پاسخگویی به سؤالات دروس عمومی وی بپردازیم.

 

محمد آقا! دفترچه عمومی کنکور را چطور شروع کردید؟

 

در پاسخگویی به سؤالات این دفترچه نسبت به دفترچه اختصاصی استرس بیشتری داشتم و شاید به این دلیل بود که سؤالات ادبیات به نظرم عجیب می‌آمد و با سؤالات این درس در سال‌های قبل، تفاوت داشت به طوری که در دور اول پاسخگویی به سؤالات این درس ۱۲ سؤال را نزده باقی گذاشتم.

 

شما نیز مانند خیلی از داوطلبان در ۲ مرحله به سؤالات عمومی پاسخ دادید؟

 

بله. یک‌بار به سؤالات هر درس در وقتی کمتر از وقت تعیین‌شده‌اش پاسخ ‌دادم و سؤالاتی که نیاز به وقت بیشتری برای پاسخگویی داشت یا سخت‌تر به نظر می‌رسید را در مرحله دوم جواب دادم. مثلا در مرحله اول برای درس ادبیات که ۱۸ دقیقه وقت دارد، ۱۱ دقیقه وقت گذاشتم و ۷ دقیقه آن را برای مرحله دوم نگه داشتم، اما از زمان تعیین‌شده برای عربی به طور کامل استفاده کردم و با ۲ یا ۳ سؤال نزده از این درس، سراغ دین و زندگی رفتم.

 

با توجه به اینکه طی سال وقت زیادی روی دینی گذاشته بودم، زدن تست‌های این درس برایم راحت بود. بنابراین در ۷ یا ۸ دقیقه به تمام سؤالات آن پاسخ دادم. از پایه قوی‌ای در درس زبان انگلیسی برخوردار بودم و توانستم سؤالات این درس را تقریبا در زمان تعیین‌شده آن و با اطمینان کامل پاسخ دهم به طوری که حتی نیازی به بازگشت دوباره به سؤالات این درس نداشته باشم.

 

همیشه ترتیب دفترچه را در پاسخگویی به سؤالات عمومی رعایت می‌کردید؟

 

بله. همیشه همین روال را داشتم.

 

به مرحله دوم پاسخگوییتان برویم. فکر می‌کنم فقط ۲۰ دقیقه برای این مرحله زمان داشتید، درست است؟

 

تقریبا ۱۵ دقیقه آن را به ادبیات اختصاص دادم و بقیه را صرف دروس دیگر کردم.

 

گویا حس خوبی نسبت به ادبیات نداشتید؟

 

درست است. در کل در ادبیات مشکل داشتم و خیلی از آن می‌ترسیدم به همین دلیل حتی سؤالاتی را که در مرحله اول پاسخ داده بودم، در مرحله دوم دوباره خواندم، اما با همه این کار‌ها متاسفانه ادبیات را ۷۶ درصد زدم که پایین‌ترین درصد کنکورم بود.

 

دلیلش را چه می‌دانید؟

 

دبیر ادبیاتم خیلی خوب بود. خودم هم این درس را خیلی خوب خوانده بودم و حتی بیشتر از دیفرانسیل برایش وقت می‌گذاشتم، بنابراین هنوز دلیل ضعفم در ادبیات را درک نکرده‌ام؛ ولی احتمال می‌دهم مهم‌ترین دلیلش عدم ‌علاقه‌ام نسبت به این درس باشد.

 

برای مطالعه ادبیات از چه روشی استفاده می‌کردید؟

 

از مهرماه تا عید نوروز ادبیات را بیشتر به صورت درس به درس می‌خواندم تا مبحثی و فکر می‌کنم یکی از اشتباهاتم همین بود. البته اشتباه دیگری هم داشتم و آن اینکه مثلا اگر قرار بود ۸ ساعت در هفته ادبیات بخوانم، آن را محدود به یک روز می‌کردم که این کار باعث می‌شد بازده مطالعه‌ام کاهش و میزان فراموشی مطالبم افزایش یابد؛ اما بعد از عید سعی کردم ادبیات را بیشتر به صورت موضوعی و با تاکید بر مباحثی مانند قرابت‌معنایی و آرایه بخوانم. همچنین زمان مطالعه این درس را که بعد از عید به ۱۰ ساعت رسیده بود به ۵ بخش ۲ ساعته تقسیم کردم و نیمی از این زمان را به تست‌زنی اختصاص ‌دادم. با این اصلاحات، مطالب قبلی در هر بار مطالعه دوره می‌شد و ماندگاری مطالب در ذهنم افزایش می‌یافت. بنابراین توانستم بازدهی‌ درس ادبیات را افزایش داده و در این درس خیلی پیشرفت کنم.

 

با توجه به این تجربیات چه پیشنهادی برای بهبود کیفیت مطالعه ادبیات دارید؟

 

دانش‌آموزان حتما سعی کنند ادبیات را در کنار مطالعه درس به درس، به صورت موضوعی هم بخوانند. مطمئنا ادبیات با درسی مانند دینی که صرفا جنبه حفظی دارد، متفاوت است و درسی فهمیدنی- حفظی است که تست‌زنی در آن خیلی مهم است.

 

چه درصدی از دین و زندگی کنکور کسب کردید؟

 

با یک غلط توانستم دین و زندگی را ۹۴/۵ درصد بزنم. در کل چون متن کتاب را به دقت می‌خواندم و آیه‌ها را حفظ می‌کردم، سرعت تست‌زنی‌ام در این درس خیلی بالا بود تا حدی که می‌توانستم ۵۰ تست را در کمتر از ۲۰ دقیقه بزنم، یعنی بیشتر وقتم را صرف مطالعه دین و زندگی می‌کردم و در هفته ۶ تا ۷ ساعت را به آن اختصاص می‌دادم. برای این درس از کتاب نقره‌ای دین و زندگی گاج نیز استفاده ‌می‌کردم.

 

حفظ کردن آیه‌ها تا چه اندازه می‌تواند مهم باشد؟

 

اینطور نیست که اگر کسی آیات را حفظ نباشد، نتواند به سؤالات جواب دهد، بلکه حفظ کردن آیه‌ها در سرعت عمل فرد خیلی موثر است.

 

آیا به دین و زندگی علاقه داشتید؟

 

اوایل نه، ولی رضایت از نتایجی که از این درس می‌گرفتم باعث شد به آن علاقه‌مند شوم. همانطور که گفتم دینی درسی حفظی است که نیاز به دوره و مرور زیاد دارد به طوری که من هر درس دینی را حداقل ۶ یا ۷ بار دوره کردم.

 

این مرورهای مکرر خیلی وقتتان را نمی‌گرفت؟

 

شاید مرور هر درس برای نخستین‌بار ۲ ساعت وقت می‌برد، اما این زمان برای مرورهای بعدی کاهش یافت تا حدی که در ماه آخر می‌توانستم هر درس را در مدت ۲۰ دقیقه یا نیم‌ساعت مرور کنم.

 

وضعیتتان در درس عربی به چه صورت بود؟

 

معمولا دانش‌آموزان ریاضی کمی با این درس مشکل دارند. من در بحث قواعد، زیاد مشکل نداشتم و ترجمه و ترکیب‌ها را خودم خوانده بودم، با این حال در اوایل سال کمی در این درس ضعف داشتم که توانستم آن را با استفاده از کلاس‌های مدرسه و با کمک دبیرم برطرف کرده و در درس عربی پیشرفت کنم. براساس برنامه آزمون‌ها ۴ یا ۵ ساعت در هفته به مطالعه عربی می‌پرداختم و سعی می‌کردم اول لغات را بخوانم و بعد سراغ معنی و قواعد کتاب درسی بروم.

 

عربی را در کنکور چند درصد زدید؟

 

۸۰ درصد.

 

چه میزان به مطالعه زبان انگلیسی می‌پرداختید؟

 

چون تا سال سوم دبیرستان به کلاس زبان می‌رفتم در این درس مشکلی نداشتم و هفته‌ای نیم‌ساعت آن را می‌خواندم، البته بیشتر تست می‌زدم تا لغاتی که برایم ناآشناست را یاد بگیرم. زبان را در کنکور ۹۶ درصد زدم و تنها یک سؤال نزده در این درس داشتم.

 

سال کنکور را چطور ارزیابی می‌کنید؟

 

اینکه سال کنکور چطور باشد کاملا بستگی به فرد دارد. هر کس می‌تواند سال کنکور را با خوبی و خوشی بگذراند یا آن را تبدیل به بد‌ترین سال زندگی‌اش کند و می‌تواند با علاقه درس بخواند یا به زور.

 

 کسی که با علاقه، شوق و اشتیاق درس بخواند، خیلی موفق‌تر است 

 

به نظر من آن کسی که با علاقه، شوق و اشتیاق درس بخواند خیلی موفق‌تر است و مطمئنا سال کنکور برایش شیرین خواهد بود. من هم از آن دست افرادی بودم که با شوق و علاقه درس می‌خواندم و حتی نسبت به دروسی که به آن‌ها علاقه نداشتم سعی می‌کردم در خودم علاقه به وجود آورم، البته غیر از ادبیات! ادبیات یک استثنا بود (با خنده)!

 

ادامه دارد ...

مجله نیمکت گاج

 

 

قسمت سوم

قسمت سوم گفتگوی اختصاصی با محمد استادمحمدی، رتبه یک کنکور ریاضی ۹۱

برای دیدن لبخند رضایت مادرم، یکسال تلاش کردم

در قسمت سوم مصاحبه با آقای محمد استادمحمدی، می‌خواهیم به نحوه مطالعه و پاسخگویی به سؤالات دروس اختصاصی وی بپردازیم.

آیا ترتیب دفترچه اختصاصی را در پاسخگویی به سؤالات رعایت کردید؟

بله. چون ریاضی کنکور برایم آسان بود، آن را در ۵۵ دقیقه و در حالی که ۳۰ دقیقه از وقت آن باقی مانده بود، زدم و با ۴، ۵ سؤال نزده سراغ فیزیک رفتم. به سؤالات فیزیک در وقت خودش پاسخ دادم و فکر می‌کنم در مرحله اول پاسخگویی به سؤالات این درس تنــها ۲ سؤال نزده داشتم. فیزیک کنکور ۹۱ مثل سال‌های پیش بود، یعنی نه سخت‌تر و نه آسان‌تر اما شیمی واقعا سخت بود و من یک‌ربع اضافه‌تر از زمان تعیین‌شده برایش وقت گذاشتم.

مطالعه ریاضی را با چه کتابی شروع کردید؟

هفته اول مهرماه که هنوز برنامه جامعی نداشتم، درس حسابان را کامل خواندم و آن را تا آخر سال یعنی دوران جمع‌بندی کنار گذاشتم. برای این درس از کتاب میکروطبقه‌بندی حسابان گاج استفاده کردم.

آیا میزان زمانی که به مطالعه کتاب‌های ریاضی‌تان اختصاص می‌دادید، با هم برابر بود؟

بستگی به نوع کتاب داشت. بیشترین وقت مطالعه‌ام در بین کتاب‌های ریاضی به دیفرانسیل اختصاص داشت و کمترین زمان مطالعه دروس ریاضی مربوط به گسسته بود.

در نظر گرفتن زمان کمتر برای گسسته دلیل خاصی داشت؟

من برخلاف خیلی از دانش‌آموزان ریاضی که در گسسته مشکل دارند، در این درس مشکلی نداشتم، چون خیلی از مباحث آن را در دوره تابستانی المپیاد خوانده بودم. بنابراین بیشتر روی تست‌زنی گسسته کار می‌کردم و در کل برای تک‌تک دروس ریاضی بیشتر از مطالعه، تست‌زنی داشتم.

چگونه درس دیفرانسیل را می‌خواندید؟

در دیفرانسیل و هندسه تحلیلی خیلی روی کتاب درسی تاکید داشتم، بنابراین سعی می‌کردم در وهله اول کتاب و جزوه معلم را کامل بخوانم و تمرینات آن‌ها را حل کنم و بعد بلافاصله سراغ کتاب تست بروم.

کتاب‌های هندسه ۲ و ۳ را هم احتمالاً در سال‌های دوم و سوم خوب خوانده بودید.

بله. تقریباً مشکلی در این دو کتاب نداشتم. به دلیل اینکه برای همه دروس در سال‌های دوم و سوم دبیرستان در سطح سؤالات تشریحی کار کرده بودم، نه تستی، بنابراین تست‌های هندسه پایه را نیز در سال پیش‌دانشگاهی زدم. تست‌زنی در این درس باعث می‌شود داوطلب ایده‌های سؤالات دستش بیاید و خیلی راحت‌تر بتواند به سؤالات پاسخ دهد.

آیا نکته حائز اهمیتی درباره درس ریاضی به ذهنتان می‌رسد؟

به نظر من داوطلبان کنکور تحت هر شرایطی نباید هیچ‌ یک از کتاب‌های ریاضی را کنار بگذارند و اگر در درسی ضعیف هستند، برای رفع مشکل تلاش کنند. به عنوان مثال ۵ نفر از هم‌کلاسی‌های من با این دیدگاه که گسسته همیشه درس سختی در کنکور بوده است، این درس را کلاً کنار گذاشتند، اما در کنکور ۹۱ دقیقاً عکس آنچه آن‌ها فکر می‌کردند اتفاق افتاد و ساده‌ترین بخش سؤالات ریاضی، سؤالات گسسته بود. پس این کار برای آن‌ها نتیجه‌ای جز حسرت نداشت.

به طور میانگین هفته‌ای ۱۵ ساعت برای ریاضی وقت می‌گذاشتم و به دلیل این‌ که یک سؤال هندسه تحلیلی را در کنکور غلط جواب دادم نمره ریاضی‌ام ۹۷ درصد شد.

معمولاً چند ساعت در هفته به مطالعه فیزیک می‌پرداختید؟

۸ یا ۹ ساعت. خواندن فیزیک هم تقریباً مانند ریاضی است. در فیزیک پیش‌دانشگاهی با کلاس پیش می‌رفتم، بنابراین زیاد در آن مشکل نداشتم، اما در فیزیک پایه کمی دچار مشکل بودم. پس سعی کردم وقت بیشتری به آن اختصاص دهم و از کتاب میکرو طبقه‌بندی فیزیک پایه گاج برای تست‌زنی استفاده کنم.

آیا در دوره پیش‌دانشگاهی برای فیزیک پایه کلاس رفع اشکال هم داشتید؟

بله. اما کلاس‌ها از تابستان و با سرفصل‌های فیزیک۲ شروع شده بود که متأسفانه من به دلیل المپیاد نتوانستم در آن‌ها شرکت کنم و مجبور شدم جزوه این درس را بگیرم و خودم آن را بخوانم.

فرمول‌ها یکی از چالش‌های دانش‌آموزان در درس فیزیک است. برای این موضوع چه راهکاری می‌توانید ارائه دهید؟

دانش‌آموزان برای درس فیزیک زیاد فرمول حفظ نکنند، یعنی می‌توانند به جای حفظ کردن ۱۰ فرمول حفظی که اغلب در پاسخ تشریحی تست‌ها آورده می‌شود، همان فرمول پایه‌ای و ساده کتاب درسی را یاد بگیرند و تمام تست‌های آن مبحث را بر اساس همان فرمول حل کنند. اوایل مطمئناً سرعت تست‌زنی‌شان کمی پایین خواهد بود، ولی هرچه بیشتر روی این موضوع متمرکز شوند، سرعتشان بالاتر می‌رود و فایده‌اش این است که سر جلسه کنکور دچار استرس ناشی از فراموشی فرمول‌ها نمی‌شوند.

چه درصدی از فیزیک گرفتید؟

به دلیل اینکه یک تست را غلط پاسخ دادم، ۹۷/۵ درصد شدم.

برای مطالعه شيمی از چه روشي استفاده مي‌كرديد؟

وقت زيادی را برای مطالعه شيمی صرف می‌كردم، يعني ۱۰ ساعت در هفته را به اين درس اختصاص می‌دادم. به نظر من شيمی به جز بعضی از بخش‌هايش، درسي حفظی است، به همين دليل شيمی تنها درسی بود كه آن را به طور كامل خلاصه‌نويسی كردم، چون خلاصه‌نويسی خيلی در اين درس تأثیرگذار است. در اين زمينه از تجربه كنكوری‌های سال قبل استفاده كرده بودم و خودم هم از اين كار نتيجه گرفتم.

آيا تفاوتی بين شيمی پيش‌دانشگاهی با كتاب‌های شيمی پايه وجود دارد؟

به نظر من كتاب شيمی پيش‌دانشگاهی سخت‌تر است، چون در اين كتاب مطالب جديدتر و با حجم بالاتری ارائه شده است و مطمئناً وقت بيشتری را می‌طلبد.

هفته منتهی به كنكور را چطور گذرانديد؟

همچنان درس می‌خواندم، اما سعي می‌كردم زياد به خودم فشار نياورم طوری كه تا ساعت ۲ بعد از ظهر روز قبل از كنكور درس خواندم. البته اين بيشتر جنبه مرور داشت و برای اين بود كه خيالم راحت شود مطلبي از يادم نرفته است.

براي اينكه كمی خسته شوم و شب زودتر و راحت‌تر بخوابم، حول وحوش ساعت ۶ بعد از ظهر با دوستانم به پارك رفتيم و كمی پياده‌روی و تفريح كرديم. حدود ساعت ۹ شب به خانه بازگشتم و شام خوردم. مادرم برای اينكه من استراحت بهتری داشته باشم بچه‌ها را به منزل خاله‌ام برده بود و تا صبح بيدار بود تا مرا به موقع بيدار كند، اما من كه شب كنكور خيلی راحت خوابيده بودم، خودم ساعت ۵ صبح بيدار شدم.

آيا روز كنكور استرس داشتيد؟

نزديك ساعت ۷ به حوزه رسيدم. نمي‌گويم اصلاً استرس نداشتم، اما استرسم خيلی كم بود. شايد خيلی‌ها باور نكنند اما كنكور كم‌استرس‌ترين آزمونم بود، چون برايش آمادگی كامل داشتم، همه درس‌ها را خوانده بودم، مطمئن بودم تمام تلاشم را كرده‌ام و ديگر كاری از دستم بر نمی‌آمده كه انجام نداده باشم. خيالم از نظر خودم راحت بود، البته معتقدم دعاهای مادرم هم در اين آرامش تأثیر داشت. قبل از شروع آزمون دعای معراج را خواندم كه یقیناً باعث كاهش استرسم شد.

بعد از آزمون چه تصوری درباره عملكردتان داشتيد؟

بعد از آزمون عملكردم را خيلی خوب ارزيابی می‌كردم، اما تصورم اين بود كه كنكور خيلی آسان بوده و بقيه هم مثل من عملكرد خوبی داشته‌اند. بنابراين رقابت خيلی نزديك است. در مجموع می‌دانستم رتبه خوبي می‌آورم اما پيش‌بينی رتبه تك‌رقمی را نداشتم.

چگونه از رتبه‌تان باخبر شديد؟

۲ روز قبل از رسانه‌ای شدن اسامی رتبه‌های برتر كنكور از طرف سازمان سنجش با من تماس گرفتند و پس از پرسيدن يك سری سؤال، رتبه‌ام را اعلام كردند، اما من باور نكردم و فكر می‌كردم يكی از دوستانم مرا سر كار گذاشته! تا اينكه چند بار به همان شماره‌ای كه با من تماس گرفته بودند، زنگ زدم و از اين موضوع مطمئن شدم.

خانواده در موفقيت شما تا چه ميزان موثر بود؟

خيلي نقش داشت. شاید تأثیر خانواده از خود من در كسب اين نتيجه خيلی بيشتر باشد به ويژه بعد از حادثه‌ای كه برای پدرم اتفاق افتاد و می‌توانست تأثیر منفی زيادی روی من بگذارد، كمك‌های مادرم خيلی موثر بود. مادرم مشكلات را به هيچ‌وجه با ما در ميان نمی‌گذاشت؛ هميشه از مادرم تشكر كرده و می‌كنم.

بهترين و با ارزش‌ترین چيزی كه خوشبختانه توانستم به آن دست يابم نه رتبه يك كنكور رياضی، بلكه لبخند رضايتی بود كه پس از قبولی می‌توانستم در چهره مادرم ببينم؛ همان چيزی كه يك سال تمام برای رسيدن به آن تلاش كردم.

چه پيشنهادی برای دانش‌آموزان سوم دبيرستان كه الآن تقریباً در اوايل جاده كنكور هستند، داريد؟

سعی كنند برنامه و ديدی كلی نسبت به سال چهارم داشته باشند تا بدانند چه كاری بايد انجام دهند و سردرگم نشوند. هرچه زودتر شروع كنند، بهتر است. اما اين شروع نبايد طوری باشد كه در ماه‌های آخر و همزمان با مطالعه دروس پيش‌دانشگاهي كم بياورند. منطقی و متعادل درس بخوانند و كمی استراحت كنند كه خسته نشوند.

از وقتی كه به نيمكت داغ اختصاص داديد، تشكر می‌كنم. در پايان اگر توصيه‌ای برای داوطلبان كنكور داريد، بفرماييد.

با روحيه و بدون استرس درس بخوانند. به نظر من داشتن روحيه از درس خواندن مؤثرتر است، يعني يك دانش‌آموز متوسط اما با روحيه خوب مي‌تواند خيلي موفق‌تر از دانش‌آموز قوی‌ای باشد كه بدون روحيه و با استرس درس مي‌خواند. در پايان نيز برای همه دوستان آرزوی موفقيت دارم.

مجله نيمكت گاج




:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 2876
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 بهمن 1392 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: